شرم حضور | ||
به نام خدا به یاد خدا برای خدا سلام اومده بود مرخصی. نصفه شب بود که با صدای ناله ش از خواب پریدم. رفتم پشت در اتاقش. سر گذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه می کرد؛ می گفت: «خدایا اگر شهادت رو نصیبم کردی می خواهم مثل مولایم امام حسین(علیه السلام) سر نداشته باشم. مثل علمدار حسین(علیه السلام) بی دست شهید شم...»
[ سه شنبه 93/4/24 ] [ 6:17 عصر ] [ حسین ]
[ نظرات () ]
به نام خدا به یاد خدا برای خدا سلام شهید سید محمد ابراهیمی:
[ سه شنبه 93/4/24 ] [ 6:6 عصر ] [ حسین ]
[ نظرات () ]
به نام خدا به یاد خدا برای خدا سلام نوجوانی شهید عباس بابایی
[ دوشنبه 93/4/23 ] [ 10:45 عصر ] [ حسین ]
[ نظرات () ]
به نام خدا به یاد خدا برای خدا نشستن بهلول در مسند هارون روزی بهلول وترد قصر هترون شد و چون مسند خلافت را خالی و بلا مانع دید ، فورا بدون ترس بالا رفت و بر جای هارون قرار گرفت. چون غلامان خاص در بار آن حال را مشاهده کردند ، فورا بهلول را با ضرب تازیانه از مسند هارون پایین آوردند. بهلول به گریه افتاد و در همین حال هارون سر رسید و دید بهلول گریه می کند. از پاسبانان سبب گریه یبهلول را سؤال نمود. غلامان واقعه را به عرض هارون رساندند. هارون آن ها را ملامت نمود و بهلول را دلداری داد و نوازش کرد. بهلول گفت من بر حال تو گریه می نمایم نه بر حال خودم. به جهت اینکه من به اندازه چند ثانیه بر جای تو نشستم ، اینقدر صدمه و اذیت و آزار کشیدم و تو در مدت عمر که در بالای این مسند نشسته ای ، آیا تورا چقدر آزار و اذیت می کنند و تو از عاقبت کار خود نمی ترسی؟
منبع:کتاب بهلول عاقل مؤلف: رضا معصومی [ شنبه 93/4/14 ] [ 3:50 عصر ] [ حسین ]
[ نظرات () ]
به نام خدا به یاد خدا برای خدا نوجوانی شهید دکتر احمد رحیمی
[ شنبه 93/4/14 ] [ 2:31 عصر ] [ حسین ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |