شرم حضور | ||
"به نام یکتای بی همتا"
فقط خدا میداند چه بر سرت آمد آنگاه که بارگاه پدرت را ویران کردند. شاید هم این داغ،داغی تازه نبود.آری تازه نبود.باید گفت :خدا میداند چه بر دلت آمد آنگاه که درب خانه ی مادرت را آتش زدند و مادرت هم پشت در... آقا و مولایم سلام آقا جان!عرض تسلیت مرا بپزیرید.گرچه میدانم همین که گناه نکنم و موجبات شرمساریتان را فراهم نکنم،خودش مرهمی بر دل زخم خورده تان است. مولا جان مرا حلال کنید.با گستاخی تمام،خون به دلتان میکنم.با اینکه نان خور شما هستم و لطفتان را مدام در زندگی ام میبینم ولی باز هم خون به جگرتان میکنم. سرورم!شماخاندان کرامت هستید،عرض تسلیت این بنده ی رو سیاه و بی مقدار را پذیرا باشید.
خدای من!سینه ی مولایم را فراخ گردان و صبری به ایشان عطا فرما. [ یکشنبه 91/11/1 ] [ 7:56 صبح ] [ نسیم بانو ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |