شرم حضور | ||
دوستان عزیزم سلام خیلی دلم گرفته البنه معلومه چرا. وقتی دل آقامون حزینه دل ما نباید گرفته باشه؟ به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) میخوام براتون یه جریان رو تعریف کنم ولی این جریان رو با دلتون بخونین حتی اگر اطرافتون شلوغه فقط به خودتون فکر کنین. بعد از مدتی که حضرت حالشون بد شده بود بچه ها رو دور خودشون جمع کردن. فرمودن که بچه ها این بار می خوام برا خودم دعا کنم. بچه ها همگی خوشحال و شگفت زده شدن، مادری که همیشه همسایه رو مقدم میشمرد و برا خودش دعا نمی کرد حالا می خواد برا خودش دعا کنه. بچه ها همگی خوشحال و شاد که مادر میخواد برا خودش دعا کنه حتما از خدا میخواد شفا پیدا کنه، و از اونجایی که خدا خیلی دوستش داره و هیچ دعاییش رو رد نمی کنه قطعا تا چند روز دیگه دوباره مادرمون خوب میشه. تازه اگه ما هم آمین بگیم دیگه این دعا ردخور نداره بدون هیچ شک و تردیدی مستجاب میشه. بچه ها تو همین فکرا بودن که صدای آرام و پرمعنای مادر برای دعا سکوت رو شکست. «اللهم عجل وفاتی سریعا» بچه ها که تا اون موقع دستاشون رو با تموم وجود بالا برده بودن سریع دستاشون رو پایین اوردن. نمیدونستن چی کار کنن. وقتی مادر دعا کنه مستجابه یعنی اون طور که فکر می کردیم نیست؟ یعنی مادر تا چند روز دیگه از پیش ما میره؟ خدا فقط این دعای مادر رو مستجاب نکن. ولی نمیشه. دست مادر که بالا بره خالی برنمی گرده. بچه ها دیگه از اون به بعد آماده بودن لباس سیاه بپوشن. اگه حال خوبی بهتون دست داد منم دعا کنید که خیلی محتاجم. اللهم العن قاتلی فاطمه الزهرا(س) [ یکشنبه 90/1/28 ] [ 10:40 عصر ] [ محمد ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |