شرم حضور | ||
...:::... کی می آیی؟ ...:::...
میترسم از آن لحظه که عمرم به سر آید مهتاب رخت بعد غروبم به در آید می ترسم از آن دم که بیایی و نباشم جان از بدنم رفته و عمرم به سر آید می خوانمت ای یار ز صبح ازلی آه از دل خونم ز غم هجر برآید در راه تو من منتظرم تا که بیایی از گل وصل رخت بهر دلم کی ثمر آید بر دامن تو رشته دل را چو ببستم کی مهر رخت از پس پرده به در آید جز هجر تو اندر دل من هیچ غمی نیست کی می شود از سینه غم هجر برآید هر سو نگرم از تو و از وصل بگویند کی می شود این فصل فراق تو سرآید از باغ غمت لاله چو بسیار بچیدیم کی می شود اندر دل ما لاله وصل تو برآید آقاجان نگذار این جمعه هم بدون تو سر آید مهدی جان دلم لبریز از توست کی میایی
[ جمعه 93/9/28 ] [ 1:8 عصر ] [ حوری بانو ]
[ نظرات () ]
[ پنج شنبه 93/9/13 ] [ 10:12 صبح ] [ حوری بانو ]
[ نظرات () ]
معمولا مسافت زیادی را با اتوبوس طی می کنم
[ پنج شنبه 93/9/6 ] [ 9:59 صبح ] [ حوری بانو ]
[ نظرات () ]
مقام معظم رهبری: گفتیم که «چادر بهتر از حجابهاى دیگر است.» ولى زنان ما مىخواهند حجاب خودشان را حفظ کنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پیش از آنکه یک حجاب اسلامى باشد، یک حجاب ایرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست. [ یکشنبه 93/9/2 ] [ 7:58 عصر ] [ حوری بانو ]
[ نظرات () ]
چادرم را می بویم ریه هایم سرشار از عطر یاس می شوند بوی عشق می آید آری….درست است… یادی از عاشق خدا شده است…یادی از حضرت مادر در برابر وزش های باد…سفت تر می چسبم تاج بندگیم را…. خدایا!.. از وقتی در بند تو ام ، آزادم… آزاد نه!…آزاده ام حجاب زندانی ست که مرا آزاد ساخته است.. آزاد از بند نگاه هایی که خلقتم را به سخره می گیرند … حفاظی به دور خود کشیده ام… سرشار از خدا…. من… آزادی از بند بندگان هوس را با زندانی شدن در رضایت خدا به دست آورده ام حفاظی به دور خود کشیده ام… دژی با دیوارهایی بلند دیوارهایی که “حریم” مشخص می کنند برای نگاه های تو… [ شنبه 93/9/1 ] [ 2:53 عصر ] [ حوری بانو ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |